( خاطرات خوناشام ) دوستت دارم دیمن !
27.4 هزار بازدید
27.4 هزار بازدید
الینا تحت اجبار ذهنی اعتراف کرد که عاشق دیمنه ...و حالا میدونه احساسش نسبت به دیمن واقیه ....و بهش زنگ میزنه و بهش میگه دوستت دارم و دیمن بهش میگه میخوام کارهایی بکنم که دوست نداری و شاید از من بدت بیاد اما میخوام الان سوار ماشین شی و بیای پیشم
26 آذر 1393
1 دیدگاه