هنوز آواز می آید
345 بازدید
345 بازدید
غزل سعدی با صدای مجتبی عسگری . سنتور مسعود آرامش . تنبک قاسم شورکی . دستگاه سه گاه .
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت . که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت . نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو . برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت . بلای غمزه نامهربان خون خوارت . چه خون که در دل یاران مهربان انداخت . تو دوستی کن و از دیده مفکنم زنهار . که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت . همین حکایت روزی به دوستان برسد . که سعدی از پی جانان برفت و جان انداخت .
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید