مردی که عاشق میشود- 32
1,082 بازدید
1,082 بازدید
بعد از اینکه هرسه تاشون از قطار پیاده شدن میرن تو اتاقاشون توی هتل تا یکم استراحت کنن و بعدش میدو میره توی چشمه ی آب که از اون شرکتی که تو لندن بود و میخواست بره اونجا زنگ میزنن و میگن که استخدامش کنسل شده و میدو یاد اون روزی که تسانگ رفته بود اون شرکت میوفته و فک میکنه که کاره اون بوده و اون استخدامش رو کنسل کرده و حسابی ناراحت میشه و لی جهی ام میبینتش و یه دسته گل میبره دمه اتاق میدو و بهش میگه گریه نکن و میره تو اتاقش و یهویی ب. و . س اش میکنه که اون قسمتو نمیتونم بزارم(بقیه اش در ویدئو بعدی)
15 بهمن 1393
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید