اسکای بابا+دل نوشته
472 بازدید
472 بازدید
خونه بودم یهویی پینچی هیون واسم نامه اورد از طرف یه نفر بود به اسم ژاکلین
گفته بود برم هند منم رفتم لباسای لختی میپوشید و عطر های تحریک کننده با من هم مهربون بود رفتیم مهمونیه هیون هیون خیلیییی حسود بود به من۲۹تا مشروب با فاز بالا داد منم خوردم فکر کردم ژاکلین سوزیه با هم خوابیدیم وقتی بیدار شدم دیدم بلهههه از اون روز به بعد با هم بودیم چون۲قلو حامله شده بود در جاده دردش گرفت به خرابه های هندی
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید