داستان پستچی...چیستا یثربی...قسمت ششم
501 بازدید
501 بازدید
ایمن از باد...با چشم گشاده ی ماه...اشکهایت، تشنگی ام را...دستهایت، خستگی ام را...و لبخندت...رنگ این روز مرده را پاک میکند...من همیشه...میان خدا و حافظت...نشسته ام...کمک میکنم...که خستگی هایت را... کنار جاده بگذاریم...و برگردیم
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید