درسته که عمو بی پناهه...درسته بی کس و بی سپاهه... ولی روبرو میدون نیست... قتلگاهه.... نمیتونی دستمو بگیری....نمیمونی از غصه بمیری...دیگه عمو جون برنمیگرده... کجا داری میری !؟؟؟؟ زینب میگه نرو عمه...حسین میگه نیا بابا...زهرا میگه برو مادر...حسن میگه بیا بابا... ...
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند...این راه عشق پیچ و خمش فرق میکند... اینجا گدا همیشه طلبکار میشود...اینجا که آمدی کرمش فرق میکند... شاعر شدم برای سرودن برایشان...این خانواده محتشمش فرق میکند... صد مرده زنده میشود از ذکر یاحسین... عیسای خانواده دمش فرق میکند... تنها ...
من و دل کندن از دلبر محاله...با این آقا به این خوبی ندونم ... کی گفته کربلا رفتن خیاله.... دمادم این دعا ورد زبانم ....ببینم کربلا را تا جوانم ... درون سینه آسایش ندارم.... نیستان را به آتش میکشانم ببین آشفته گشته وضع و حالم...دگر بشکسته بالم بس ننالم... ز بس که ...