منظور این است که مرد فکر کرده ان موجودات سیاه رنگ مونجادات خطرناکی هستند بعد یک دفعه تصادف می کند و به ان یکی از ان موجودات را می دهند مرد مات زده بود داشت راه می رفت که ان موجود نگذاشت تصادف کند و فهمید او خیلی خوب است